امروز به خاطر تولدم یه تست هوش آوردم

امیدوارم خوشتون بیاد

یک درخت خیلی خیلی بلند نارگیل هست با چهار حیوان مختلف

یک شیر

یک شمپانزه

یک زرافه

یک سنجاب

آنها تصمیم گرفتند که با هم مسابقه دهند کدام یک سریعترند که
 زودتر از درخت بالا رفته

وبه موز میرسند.

به نظر شما کدامیک برنده میشوند؟

جواب شما عکس العمل ظریب هوشی و شخصیت شماست

بنابراین خوب فکر کنید

سعی کنید در 30 ثانیه به جواب برسید

نه بیشتر

جواب را حدس زدید

پایین بروید

:
:

:

^برو به _ادامه مطلب

آخرش دامین Marin.ir رو گرفتم

حالا غیر از marini.ir می تونید سایت رو با دامین marin.ir نیز مشاهده کنید

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ به دست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

یاد ایامی که در دهبید درجنگل وکوه
شوروشوقی دردل ودر سر داشتیم
ازسرابالایی «اَونار» تارد می شدیم
شوروغوغایی دوچندان داشتیم
تردماغ وزنده وقبراق وفرز
روزگاری غیر ازاین سان داشتیم
چند سالی کوچ نشینی دردشت ودمن
حالی دگر به کوه وکمر داشتیم
ازمصیبت های شهر آسوده دل
درطبیعت حالی دگرداشتیم
بربساط سبزه «کَپَر» می زدیم
رنگی از سبزه بر بستر داشتیم
«اَوچنار»پاک چشمه ای چون سلسبیل
باصفا مانند آب کوثر داشتیم
سرزنده وچاق دماغ تا نیمه شب
شب نشینیهای مکرر داشتیم
گردوو«هیمی بَلی» تش میزدیم
چاله ای پرتَشُ وعنبر داشتیم
مشک هاو«خیله »های توی آب،«چِنگ» کره
روغن و کشک ودوغی چند برابر داشتیم
«بَلبَلی» و«نون تیری» بودو«چِنگال» وکره
«نون» وقاتق هایی بس معطر داشتیم
«بانگوپُهتَه» شیربز،با«نون» و«ماس»
«ماس» با«جهشیر»و« کَنگر»داشتیم
توی گلهای خدا گم می شدیم
بوی« پیرن» بوی گل چون باغ رضوان داشتیم
در قرقها «کَوگ» و«کموتر» می زدیم
گه جدل با گراز وگه جدل با پلنگان داشتیم
بهر دفع حمله گرگ وپلنگ
گه« قال وقیل» وگه برنوپران داشتیم
با برنو وتیر کمون و«برقی »بسی
مشق تیر اندازی ومیدان داشتیم
باطبیعت انس والفت داشتیم
درطبیعت بی کینه وراحت جان داشتیم
دربهاران بوی سبز زندگی
عشق ها به مارین ومارینیان داشتیم
الغرض با سختی های زندگی
چهره ای بشاش وخندان داشتیم
««خاطره»» سالها رفت وهمدلی هاکوچ کرد

محبت ها وبخششها چه آسا ن داشتیم



با تشکر از دوست خوبم علی معصومی

marin.ir
آهنگ های لری از اسماعیل بهشتی
ضرب المثل های لری سری چهارم
شعر لری (احمد انصاری فهلیانی)
ضرب المثل های لری سری پنجم
[عناوین آرشیوشده]